پناهیان - حجت الاسلام استاد علیرضا پناهیان Panahian

کامل ترین مجموعه آثار حجت الاسلام استاد علیرضا پناهیان - صوت ، تصویر و متن - سخنرانی، گفتگو و ...

پناهیان - حجت الاسلام استاد علیرضا پناهیان Panahian

کامل ترین مجموعه آثار حجت الاسلام استاد علیرضا پناهیان - صوت ، تصویر و متن - سخنرانی، گفتگو و ...

حجت‌الاسلام پناهیان دهه اول ماه محرم ۱۴۳۳ سال 1390 متن بیانات

گزیده مطالب عنوان شده در سه منبر شب اول محرم استاد پناهیان؛
زندگی کارمندی ضدحماسه است / خانواده‌ی ولایی چه خانواده‌ای است؟
http://www.rajanews.com/%5CFiles_Upload/30027.jpg

ادامه مطلب را کلیک کنید



حجت‌الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان دهه اول ماه محرم الحرام هر سال یکی از پر کارترین سخنرانانی است که در هر یک از منبرهای خود نیز بحث متمایزی را به‌طور عمیق بیان می‌کند.

رجانیوز، گزیده مطالب عنوان شده در سه منبر از هفت منبر شب اول محرم الحرام این خطیب توانا را منتشر می‌کند:


پناهیان: تقوا؛ نیاز امروز جامعه‌ی ما/ باید تقوا را از غربت خارج کنیم

دانشگاه امام صادق(ع) -05/09/90- موضوع: "تقوا؛ فراتر از اخلاق"


چرا در تنها سخنرانی واجب، یعنی خطبه‌ی نماز جمعه، توصیه‌ی به تقوا لازم است؟

• می‌خواهیم در خصوص مفهوم تقوی، خصوصاً در مقایسه با آنچه که به "علم اخلاق" مشهور شده است، گفت‌وگو کنیم. ممکن است مقایسه‌ی بین دو مفهومِ "تقوا" و "اخلاق" کمی عجیب به نظر برسد؛ ولی سوءِ استفاده‌هایی که از عنوان اخلاق با نادیده گرفتن تقوا، صورت گرفته است ما را به ارائه‌ی این مقایسه وامی‌دارد. البته آنچه که تحت عنوان اخلاق اسلامی از لسان علمای دین می‌شنویم، با مفهوم تقوا مغایرتی ندارد و منظور ما از سوءِ استفاده از اخلاق، برداشت‌های سکولار از این مفهوم می‌باشد؛ برداشت‌هایی که در آن از تقوا خبری نیست.

• باید ببینیم در منظومه‌ی معارف دینی ما، تقوا چه ارزش و اهمیتی دارد. برای اهمیت تقوا، دلایل زیادی می‌توان ارائه داد که از میان همه‌ی این دلایل، در اینجا فقط یک دلیل را بیان می‌کنیم و آن اینکه در تنها سخنرانیِ واجب و عبادیِ ما، یعنی در خطبه‌های نماز جمعه، باید حتماً به "تقوای الهی" توصیه شود. خطیب جمعه، در هر دو خطبه‌ی نماز باید همه را به تقوا سفارش کند.

• چرا از میان همه‌ی فضایل و ملکات، مانند ایمان، اخلاق، آداب رفتاری و عبادت‌ها، ما را به تقوا سفارش می‌کنند؟ یک معنای امر به تقوا در نماز جمعه این است که تقوا مفهومی است که نیاز به توصیه و توصیف دارد. تا حدی که در هر جمعه و در هر خطبه باید به آن پرداخته شود. از سوی دیگر، نماز جمعه وقتی اقامه می‌شود که جامعه‌ی اسلامی برقرار شده باشد. یعنی بعد از اینکه جامعه‌ی ایمانی تشکیل شد، نوبت به تقوا می‌رسد.

• بعد از قرآن کریم که بارها به تقوا امر کرده است، نهج البلاغه را داریم که مشحون از توصیه به تقوای الهی است. در حالی که می‌دانیم سخنان امیرالمؤمنین(ع) در این کتاب شریف، عمدتاً مربوط به پنج سال پایانی عمر آن حضرت است؛ یعنی زمانی که جامعه‌ی دینی و ایمانی تشکیل شده است. بنابراین وقتی که جامعه‌ی دینی برقرار شد، باید مکرراً به تقوا سفارش شود. در روایت معروفی که همه شنیده‌ایم "طلب علم بر هر زن و مرد مؤمنی واجب است" می‌فرماید که منظور از این علم، علم تقواست. یعنی هر کسی باید تقوا را بشناسد. (قَالَ الصَّادِقُ ع‏: َ قَالَ النَّبِیُّ ص: طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِیضَةٌ عَلَى کُلِّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَةٍ أَیْ عِلْمِ التَّقْوَى وَ الْیَقِینِ؛ مصباح الشریعه (ص/13)

بعد از تشکیل جامعه‌ی ایمانی، نوبت تقواست

• نماز جمعه، مربوط به زمانی است که جامعه‌ی دینی تشکیل شده باشد. در تنها سخنرانی واجب جامعه‌ی دینی، "سفارش به تقوا" واجب است.

• بنابراین، تقوا یک اهمیت راهبردی دارد که حتی ایمان نیز این اهمیت را ندارد. چون وقتی جامعه‌ی ایمانی تشکیل شد، یعنی دیگر جایی برای کفر نیست و لذا کاربرد عملی پرداختن به مفهوم ایمان کمتر است، بلکه باید به تقوا پرداخته شود. یعنی اگر بخواهیم در این جامعه، کارِ ایمان، به نفاق منجر نشود، باید به سراغ تقویت تقوای جامعه برویم.

• ما دوره‌ای را پشت سر گذاشته‌ایم که زمانه‌ی ایمان بود، یعنی زمانی بود که جا داشت به ایمان پرداخته شود. آثار شهید مطهری عمدتاً حول محور ایمان بود. چون در آن دوره، دین و ایمان را اساساً خرافه می‌پنداشتند و حملات شدیدی به اصل ایمان به خداوند می‌شد که لازم بود پاسخ داده شود. در دوران دفاع مقدس نیز همین ایمان افراد بود که مورد آزمایش قرار می‌گرفت. شهادت‌طلبی رزمندگان با همین ایمان آغاز شد و از سر ایمان اوج پیدا کرد. نیازی نبود کسی سیر و سلوک خاصی داشته باشد تا به شهادت برسد، ایمان کافی بود. برای پشت سر گذاردن امتحانات و ابتلائات آن دوره، ایمان کافی بود. اما بعد از آن، در دهه‌های دوم و سوم انقلاب، در دوره‌ی کنونی، اصلی‌ترین محوری که باید به آن می‌پرداختیم و متأسفانه خیلی کم به آن پرداختیم، موضوع تقوای فردی و اجتماعی بود.

تقویت تقوا در جامعه باعث رسوایی منافقین خواهد شد/ با تقوا جلوی عرفان‌های دروغین گرفته می‌شود

• اصلی‌ترین موضوعی که در آموزش و پرورش، صدا و سیما و رسانه‌های ما باید به آن پرداخته شود، تقواست. این تقواست که از نفاق پنهان جلوگیری می‌کند و به وسیله‌ی آن چهره‌ی منافقین واقعی شناخته می‌شود. منافقینی که حتی در زمان پیامبر اکرم(ص) نیز به سادگی شناخته نمی‌شدند، با تقویت تقوا در جامعه شناخته خواهند شد.

• زمانی بود که به سازمان مجاهدین خلق، منافق گفته می‌شد، در صورتی‌ که آنها محارب بودند نه منافق. منافقین واقعی کسانی هستند که اگر جلوی آنها گرفته نشود، حیثیتی برای ایمان باقی نخواهند گذاشت. برای مبارزه با این منافقین ملاکی جز تقوا وجود ندارد. باید به تقوا بپردازیم تا دچار نفاق نشویم و بتوانیم زیبایی ایمان را نشان دهیم. "وَ لکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإیمانَ وَ زَیَّنَهُ فی‏ قُلُوبِکُمْ؛ داى تعالى ایمان را محبوب شما کرد و در دلهایتان زینت داد" (حجرات/7) این آیه در سوره‌ای آمده است که مملو از دستوراتی است که با رعایت آن تقوای انسان افزوده می‌شود.

• با کمک تقواست که جلوی عرفان‌های دروغین و پوچ و خیالی گرفته می‌شود. دلیل اینکه امروزه معنویت‌ها و عرفان‌های ساختگی این‌قدر بازار پیدا کرده است و کسانی که تشنه‌ی ایمان بوده‌اند، گرفتار انواع این معنویت‌ها شده‌اند، این است که ما به تقوا آن‌طور که باید و شاید، نپرداخته‌ایم.

برخی، با کلمات قشنگی مانند "اخلاق"، "فرهنگ" و "قانون" می‌خواهند در مقابل دین بایستند

• در حال حاضر که جهان مقهور معنویت و آن هم معنویت ناب اسلامی شده است، زمزمه‌هایی از گوشه و کنار تحت عنوان "اخلاق" شنیده می‌شود. آن آقایی که می‌گوید "قرآن، وحی خدا به پیامبر نیست و تراوش‌های ذهنی پیامبر است!"، در حدود هشت سال پیش می‌گفت: «ما نیاز به ترویج اخلاق داریم و جامعه‌ی ما باید جامعه‌ی اخلاقی باشد.» از "جامعه‌ی مدنی" کوتاه آمده بود و می‌گفت نیاز به "جامعه‌ی اخلاقی" داریم. می‌خواست با استفاده از حربه‌ی اخلاق در مقابل دین بایستد. برای ما جای تعجب داشت که چطور یک چنین انسان بی‌ایمانی تا این حد طرفدار اخلاق شده است!

• امروز هم کم و بیش از گوشه و کنار زمزمه‌هایی می‌شنویم که مفاهیمی مانند "فرهنگ" را ترویج می‌کنند. هرچه کلمات و مفاهیم خوب و قشنگ وجود دارد را برداشته‌اند تا با این حرف‌های خوب به جان دین بیافتند. مثلاً با استفاده از کلماتی مانند "قانون" به جنگ دین آمده‌اند. کسی که اصلاً دین ندارد، می‌خواهد با استفاده از قانون، علیه دین بایستد.

• کسی مفاهیمی مانند فرهنگ، قانون، اخلاق و انسانیت را نفی نمی‌کند، اما برای ما جای سؤال دارد که چرا خداوند از میان همه‌ی این مفاهیم زیبا، "تقوا" را انتخاب کرده و بر روی آن تأکید فرموده است؟ چرا در قرآن کریم از این کلمات زیبا خبری نیست و در عوض این‌قدر بر روی تقوا تأکید شده است؟ در قرآن کریم حدوداً 237 مرتبه از مفهوم تقوا سخن به میان آمده است و مشخصاً در حدود 50 مرتبه امر به تقوا شده است. خداوند در کنار هر دستوری عبارت "اِتَّقَوْا" آورده است و این نشان می‌دهد که لازمه یا نتیجه یا مقدمه‌ی همه‌ی اوامر الهی تقواست.

راه حل مشکلات امروز جامعه‌ی ما تقواست/ در کنار تقوای فردی باید به فکر تقوای جامعه هم باشیم

• اهمیت تقوا برای جامعه‌ی دینی بسیار بالاست. مشکلاتی که ما امروزه در جامعه‌ی خود داریم و روز به روز بیشتر خود را نشان می‌دهند، همه بر سر تقواست. روز به روز مشخص می‌شود که مشکلاتی که داریم، از تقواست. برای حل این معضلات، باید تقوا را در جامعه‌ی خود نهادینه کنیم. باید به مفهوم تقوا بپردازیم و به این فکر کنیم که "آیا همان‌طور که یک فرد می‌تواند متقی باشد، یک جامعه نیز می‌تواند لباس تقوا بر تن کند؟"، "یا بَنی‏ آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمْ لِباساً یُواری سَوْآتِکُمْ وَ ریشاً وَ لِباسُ التَّقْوى‏ ذلِکَ خَیْر" (اعراف/26) به این بیاندیشیم که اگر بخواهیم تقوا را از حالت فردی دربیاوریم، به یک نظام برسیم، چه حالتی رخ خواهد داد.

• خداوند می‌فرماید: "وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض؛ و چنانچه مردم شهر و دیارها همه ایمان آورده و پرهیزکار مى‏شدند همانا ما درهاى برکاتى از آسمان و زمین را بر روى آنها مى‏گشودیم" (اعراف/96) آیا جامعه‌ی ما به چیزی جز برکت نیاز دارد و آیا این برکت جز از راه تقوا حاصل خواهد شد؟

• همان‌طور که یک انسان با تقوا شاخصه‌هایی دارد، یک جامعه‌ی باتقوا نیز شاخصه‌هایی دارد که باید ببینیم چیست. اگر افراد جامعه باید مراقب تقوای فردی خودشان هستند، مراقب تقوای جامعه‌ی خود نیز باید باشند. ما باید در جامعه‌ی خود تقوا را از غربت خارج کنیم که اگر چنین کنیم هیچ‌گاه حادثه‌ای مانند کربلا برای ما اتفاق نخواهد افتاد.

پیام داستان هابیل و قابیل: فقط اعمال متقین پذیرفته می‌شود

• بر اساس آیات کریمه‌ی قرآن، داستان زندگی بشر با پدیده‌ی نبرد هابیل و قابیل آغاز می‌شود و این موضوع بی‌حکمت نیست. ماجرای این درگیری، به ظاهر بر سر این بود که یک قربانی از جانب خداوند پذیرفته شد و دیگری نشد. اما دلیل اصلی اینکه چرا قربانی قابیل پذیرفته نشد این بود که "إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقین؛ بى‏تردید خدا فقط از متقیان خواهد پذیرفت" (مائده/27)

جمع‌بندی داستان هابیل و قابیل این است که هر دو ایمان به خداوند داشتند، اما هابیل "با تقوا" بود و قابیل "تقوا" نداشت. این نبرد نمونه‌ی همه‌ی جنگ های تاریخ است. آن انسان کافری که با انسان مؤمن می‌جنگد، علت کفرش بی‌تقوایی است. در آغاز قرآن هم خداوند فرموده است: "ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدىً لِلْمُتَّقینَ" (بقره/2) این قرآن برای هدایت کسانی است که اهل تقوا هستند و افراد بی‌تقوا را اصلاًٌ هدایت نمی‌کند. دعوا بر سرِ تقواست. اصلاً خداوند از ما امتحان می‌گیرد تا میزان تقوای ما محک زده شود و در انتها فقط متقین باقی بمانند. (بقیه دچار ریزش می‌شوند)

نباید فریب کارهای خوبی که از تقوا سرچشمه نمی‌گیرد را بخوریم

• خداوند از میان همه‌ی کارهای خوب، آن کاری را می‌پذیرد که با "تقوا" همراه باشد. چرا که کار خوبِ بدون تقوا اصلاً کارِ خوب محسبوب نمی‌شود؟ ما نباید فریب کارهای خوبی که از تقوا سرچشمه نمی‌گیرد را بخوریم.

• به جای اینکه مردم را به کار خوب دعوت کنیم، باید مردم را به تقوا دعوت کنیم. بسیاری اوقات، پدرها و مادرها، فرزندان خود را به کار خوب دعوت می‌کنند و اصلاً به تقوا دعوت نمی‌کنند. در صورتی که والدین باید به جای توصیه به کار خوب، فرزند خود را به تقوا توصیه کنند و برای قبولی اعمال فرزند خود غصه بخورند نه برای موفقیت ظاهری او.

• اصل داستان، تقواست و خداوند آن‎قدر امتحان می‌گیرد تا فقط متقین بمانند. نزاع هابیل و قابیل سر این بود و این نزاع به هزار بهانه ادامه پیدا کرد تا رسید به کربلا...

تقویت ولایت‌مداری، بهترین هدف برای تشکیل خانواده

مهدیه تهران -05/09/90 – موضوع: «نهال ولایت در نهاد خانواده»

اهدافی که ما برای زندگی خود در نظر می‌گیریم، غالباً مبهم هستند/ ویژگی‌های یک هدف خوب

• گاهی اوقات هدف ما در زندگی نامشخص و مبهم است، لذا مسیر رسیدن به هدف نیز برای ما مبهم خواهد بود. ما اغلب یک سری خوبی‌ها را به طور اجمالی به عنوان هدف خود در نظر می‌گیریم اما در واقع هدف مشخصی نداریم که بتواند توجه ما را عمیقاً به خود معطوف کرده و به سمت خود بکشاند.

پیامبر اکرم(ص) فرمودند: ای اباذر! برای هر حرکتی که انجام می‌دهی، (حتی برای کوچک‌ترین امور) نیت و هدف داشته باش. اگر هدف نداشته باشی، شبیه غافلان خواهی بود. (یَا أَبَا ذَرٍّ لِیَکُنْ لَکَ فِی کُلِّ شَیْ‏ءٍ نِیَّةٌ صَالِحَةٌ حَتَّى فِی النَّوْمِ وَ الْأَکْل‏، وسائل الشیعه/1/48) خداوند متعال نیز در قرآن فرموده است که؛ غافلان شبیه چهارپایان هستند: "أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ" (اعراف/179)

• یک هدف خوب ویژگی‌هایی دارد؛ اول اینکه باید انسان را به سمت خود بکشاند و در دل انسان حرارت ایجاد کند. هدف باید در انسان انرژی و انگیزه‌ی حرکت ایجاد کند. هدف خوب، هدفی است که مایه‌ی سرور و مستی انسان شود. اگر هدف انسان زیبا و جذاب باشد، زندگی انسان سراسر سرگرمی خواهد شد و تمام حرکات و فعالیت‌های انسان را لذت‌بخش خواهد کرد. هدف خوب، راه را برای انسان روشن می‌کند و برنامه به دست ما می‌دهد. در این صورت، انسان می‌داند در هر لحظه باید چه کاری انجام دهد و دچار بلاتکلیفی نخواهد شد.

بهترین هدف که یک خانواده می‌تواند برای رسیدن به آن تلاش کند، چیست؟

• بهترین هدفی که یک خانواده می‌تواند برای رسیدن به آن تلاش کند، چیست؟ بهترین هدف برای تشکیل خانواده کدام هدف است؟ بهترین "انگیزه" برای اینکه فرزندان خود را بزرگ کنیم، برای آنها امکانات زندگی را مهیا کنیم و برای تعلیم و تربیت آنها برنامه‌ریزی‌ ‌کنیم، چیست؟ آیا "خوب شدن" می‌تواند هدف مناسبی برای ما باشد؟ (خوب شدن به این معنا که مثلاً فرزندان ما روی پای خودشان بایستند، آبرومند باشند، کارهای خوب انجام دهند و یا شغل مناسب و شرافتمندانه‌ای داشته باشند.) آیا مثلاً نمازخوان بودن، می‌تواند ملاک و هدف خوبی باشد؟

ولایت‌مداری؛ بهترین هدف برای خانواده

• اگر بر اساس آیات و روایات فراوان، تمام خوبی‌ها در ایمان و دین‌داری خوب خلاصه می‌شود و هسته‌ی مرکزی ایمان و دینداری خوب در ولایت‌مداری خلاصه می‌شود، پس بهترین هدف برای یک خانواده از زمان تشکیل آن، تا تربیت فرزندان و همچنین رشد و تکامل زن و مرد در این محیط، این است که "خانه و خانواده محل تربیت ولایت‌مداران و محل تقویت ولایت‌مداری باشد." اگر چنین هدفی داشته باشیم، خود به خود بقیه خوبی‌ها نیز خواهند آمد؛ "چون که صد آمد نود هم پیش ماست"، اگر کسی ولایت‌مدار باشد، طبیعتاً خوش اخلاق نیز خواهد بود، نمازخوان هم خواهد بود و همه‌ی خوبی‌ها را خواهد داشت.

• اگر ولایت‌مداری به عنوان هدف مشخص و انگیزه‌ی اصلی خانواده قرار گیرد، وقتی نماز می‌خوانیم در این جهت خواهد بود، وقتی به دنبال کسب حلال می‌رویم، در جهت همین هدف خواهد بود. اگر مردِ خانه به دنبال لقمه‌ی حلال می‌رود، برای این است که می‌داند اگر لقمه‌ی حرام بیاورد، دیگر فرزندانش ولایت‌مدار نخواهند شد و دیگر روضه‌ی امام حسین(ع) دل‌های آنها را متحول نخواهد کرد. ما الان با شنیدن نام اباعبدالله منقلب می‌شویم، اما کسانی که شکم‌هایشان از حرام پر شده بود، حتی وقتی خود امام حسین(ع) مقابل آنها ایستاد و سخن گفت، تأثیری به حال آنها نداشت.

• زن یا مرد در جریان زندگی مشترک، از همان آغاز باید هدفشان این باشد که ولایت‌مداری خود را تقویت کنند. باید ببینند از تشکیل خانواده چه استفاده‌ای می‌توانند در جهت ولایت‌مداری خودشان بکنند، ببینند آیا کسی که انتخاب می‌کنند در این راستا به آنها کمک خواهد کرد یا خیر. هدف ما این باشد که خودمان ولایت‌مدار باشیم و بعد اینکه فرزندان ما هم ولایت‌مدار باشند. ما باید در خانواده کاری کنیم که فرزندان‌مان ولایت‌مدار بار بیایند؛ فرزندانی باشند که برای خدمت در رکاب آقا امام زمان(ع) تربیت شده باشند.

خانواده‌ی ولایی چه خانواده‌ای است؟

• خانواده‌ی خوب خانواده‌ای است که مهد تربیت فرزندان ولایت‌مدار باشد، خانواده‌ای که زن و مرد بعد از ازدواج، در آن خانواده ولایت‌مدارتر و حسینی‌تر شوند. این ملاک اصلی است و بقیه موضوعات مانند خوش اخلاق بودن، فرع است. ولایت‌مداری یکی از خوبی‌ها نیست که ما به طور اتفاقی آن را به عنوان هدف انتخاب کرده باشیم، بلکه ولایت‌مداری صدر همه‌ی خوبی‌هاست. اصلاً نگوییم که ما می‌خواهیم خانواده‌ی خوبی داشته باشیم. بگوییم ما می‌خواهیم خانواده‌ی ولایی داشته باشم.

• عاطفه و محبت در یک خانواده‌ی ولایی خیلی بیشتر از خانواده‌های دیگر است. اصلاً خانه‌ی کسانی که اهل ولایت هستند، با خانه‌های دیگر تفاوت دارد؛ رنگ و بوی دیگری دارد. ما خانه و خانواده‌ای می‌خواهیم که خیمه و بارگاه اهل بیت(ع) باشد. امام باقر(ع) می‌فرمایند: «بهترین قطعه‌ی زمین و سیّد سرزمین‌های عالم، محلی است که شیعیان ما در آن ساکن هستند.»

• در ابتدای زیارت جامعه که یکی از معتبرترین زیارت‌های ما می‌باشد می‌خوانیم؛ «السلام علیکم یا اهل بیت النبوه»  اصلاً مدیریت دین ما توسط یک خانواده انجام شده است. اولیاء خداوند دین ما را به صورت خانوادگی ارائه و اداره کرده‌اند نه به شکل انفرادی. اهل بیت(ع) به صورت خانوادگی فدای دین شدند. آیا این موضوع مهم، به ما این پیام را نمی‌دهد که به ارزش و اهمیت خانواده در دین بیشتر توجه کنیم؟

شجاعت یکی از ارکان مهم حماسه/ امروز بدون درست کردن جهان نمی‌توان ایران را آباد کرد

هیئت دانشجویان دانشگاه هنر – موضوع "عنصر شجاعت در هنر و حماسه" / جلسه اول/ محرم 90

• توجه به موضوع "هنر و حماسه"، صرفاً به دلیل تناسب مکانی این جلسه با هنر نیست، بلکه به این دلیل است که هنر، محصول و پدیده‌ای است که در زندگی، مصرف روزانه پیدا کرده است. ما اگر هنرمند هم نباشیم، جزو مصرف‌کنندگان دائمی تولیدات هنری هستیم. زندگی انسان عجین با هنر است، لذا باید مصرف‌کنندگان هم به اندازه هنرمندان از این پدیده سر در بیاورند. دلیل دیگر توجه به هنر این است که دین ما اساساً پدیده زیبایی است و با نگاه زیبایی شناختی باید به دین نگریست و وَ لکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإیمانَ وَ زَیَّنَهُ فی‏ قُلُوبِکُم (سوره حجرات، آیه7) دین زیبا است و انسان‌ها را زیبانگر تربیت می‌کند. با استفاده از هنر است که زیبایی دین را می‌توان فهمید و به دیگران هم منتقل کرد.

• دلیل توجه به حماسه این است که اهل هنر باید از زاویه حماسه و به‌ویژه حماسه حسینی به هنر نگاه کنند تا هنرشان تقویت شود. حماسه مهم‌ترین عامل باقی نگهدارنده قیام امام حسین(ع) است. اگر این همه غم در کربلا بود، ولی حماسه در کربلا نبود، کربلا فراموش می‌شد. اگر این همه مظلومیت در کربلا بود ولی حماسه در کربلا نبود، کربلا فراموش می‌شد. اگر حماسه نبود، مظلومیت به تنهایی تاب نگهداشتن حماسه حسین(ع) را در دل تاریخ نداشت. اگر محبت ما به امام حسین(ع) بود، ولی با شادی و خرسندی ما از حماسه حسینی نمی‌آمیخت، ما خود نگهدارنده محرم در دل‌هایمان نبودیم و آن را سینه به سینه به دیگران منتقل نمی‌کردیم. ما به حماسه حسینی افتخار می‌کنیم و حماسه، عنصر کلیدی در کربلا است.

• اگر حماسه از زندگی بشر جدا شود، این بشر، بشری مرده است. سرگرمی‌های انسان اگر با حماسه همراه نباشد، مبتذل خواهد شد. حماسه هم لذت مکنون در کربلاست و هم ضرورت جاری در زندگی ما است. اگر از حماسه لذت نبریم، از چیز دیگری لذت نخواهیم برد و به همین دلیل لازم است به حماسه و هنر بپردازیم.

• هنر خالی از حماسه، هنر شهوت و جنایت است. هنری است که موضوع آن نه عاطفه است و نه انسانیت. هنری است که به هواپرستی و خودپرستی منجر خواهد. اما هنری که با حماسه آشنا شد، حرف‌های بلندی برای گفتن دارد کرشمه‌هایی که در سر انگشتان هنرمند باید اثر هنری خلق کند، اگر ناشی از حماسه باشند، بی‌نیاز  از بسیاری از زخارف دنیا به خلق اثر هنری خواهند پرداخت.

• بچه‌های خود را با حماسه تربیت کنیم تا مرد باشند. وضعیت اخلاق در جامعه، با موعظه اخلاقی درست نمی‌شود، با کلاس اخلاق درست نمی‌شود؛ ولی با حماسه درست می‌شود. 30 سال است که از تمام ادعاهای انقلابی‌گری و مذهبی‌گری ما می‌گذرد ولی مجالس ماه رمضان یک درصد مجالس ماه محرم رونق ندارد. عبادات و اعتقادات، مانند حماسه تأثیرگذار نیستند. حماسه است که مردم را در خیمه عبادت جمع می‌کند و آدم درست می‌کند.

• با توجه به آیه وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَرات(آیه 55 سوره بقره)، "امتحان با ترس"، هم به عنوان اولین امتحان ذکر شده و هم فراوان‌ترین امتحانی است که خدا از بشر می‌گیرد. بسیاری از اوقات خداوند که می‌خواهد ما را امتحان کند، ما را با ترس امتحان می‌کند تا ببیند "چه موقع" نمی‌ترسیم. در امتحان با ترس، فقر نیست، بلکه "ترس از فقیر شدن" است، مریضی نیست، بلکه "ترس از مریضی" است؛ مرگ نیست، بلکه ترس مرگ است. آشنایی با ابعاد مختلف امتحان با ترس، ضرورت مفهوم مهمی به نام "شجاعت" را نشان می‌دهد و شجاعت یکی از ارکان مهم خلق حماسه است.

• در شرایط امروز هر آدم مذهبی‌ با اطلاعاتی که کم یا زیاد دارد، می‌تواند در جهان تأثیرات شگرفی بگذارد. جهان به حداقل‌های دانایی‌های شما نیاز دارد، ولی هر کسی به دنبال کاری و شغلی و درآمدی رفته است. این زندگی کارمندی، ضدحماسه است و همه را سرگرم کرده است. از خواب و خیال زندگی محدود خانوادگی بیرون بیاییم. شعار از آبادی ایران اسلامی، قدیمی شده است. ایران را بدون درست کردن جهان، نمی‌توان آباد کرد. الان یا باید ریشه ظلم را در جهان کند، یا ظلم جهانی ریشه ما می‌کند. البته در این نبرد، ما جلوتر هستیم؛ ولی حیف است که در چنین حماسه‌ای شریک نباشیم. رسالت جهانی خود را بشناسیم. تو مسئولیت داری که این حماسه را در جهان رهبری کنی. قبل از اینکه حماسه جهانی اسلام سراغ تو بیاید، تو باید سراغ حماسه جهانی اسلامی بروی، در همه جای عالم نیاز به تو هست. زشت است که اینترنت باشد ولی جوان ایرانی از دل جوانان شرق و غرب عالم خبر نداشته باشد.



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد