عدم بصیرت به دلیل داشتن جهل نسبت به نفاق است و کسانی که استعداد دارند تا بعد از ایمانشان کافر شوند منافق هستند، اهل بیت (ع) توبهکنندگان و انتقامگیرندگان را همراهی نمیکردند چرا که اینگونه عملها نمیتوانست بصیرت و حرکت به موقع را به جامعه برگرداند، حب اهل بیت زمانی میتواند دست محبین را بگیرد که با دشمنانشان دشمن بوده و در کنار محبت ایشان محبت قویتر دیگری نداشته باشند.
به گزارش خبرنگار شبستان، حجتالاسلام علیرضا پناهیان، در برنامه تلویزیونی بصیرت در نهضت امام حسین (ع) با بیان اینکه بصیرت در کربلای امام حسین (ع) مثل هر بحران اجتماعی نقش کلیدی را ایفا میکند، ادامه داد: در کربلا عنصری غریب وجود دارد که زیاد دربارهاش صحبت نمیشود و آن نفاق است که شناختاش مشکل است، وقتی نفاق در کربلا خودش را نشان داد مردم بیدار شدند در حالی که مردم باید وقتی نفاق پنهان است آن را بشناسند.
وی با اشاره به حدیثی از امام صادق (ع) درباره حضرت عباس ابراز داشت: امام صادق فرمودهاند عموی ما عباس بصیرت عمیقی داشت و از نوادر کسانی است که در مورد مردم کوفه از کلمه نفاق استفاده کرد. حضرت ابوالفضل هنگامی که میخواست با دشمن بجنگد، میگفت که میخواهم انتقام خون شهیدان را از این منافقان بگیرم اما بقیه میگفتند که برای دفاع و فدا شدن در راه امام حسین میرویم.
حجت الاسلام پناهیان با تأکید بر اینکه حضرت علی (ع) بارها به مردم کوفه فرموده بود که آیات قرآن درباره نفاق را بخوانید تا نفاق را بشناسید، تصریح کرد: مردم کوفه دیر بیدار شدند چون صبر کردند تا نفاق نتیجه کار خود را نشان بدهد ولی وقتی نفاق آشکار شد زمان اقدام گذشته بود و با اینکه گریه بابی برای سعادت است گریه و توبه آنها فایدهای نداشت.
وی خاطرنشان کرد: مردم کوفه فکر نمیکردند چنین جنایتی به دست اینها صورت بگیرد حتی درباره خودشان هم اینگونه فکر نمیکردند.
پناهیان به انواع نفاق اشاره کرد و گفت: ما یک نوع نفاق خودآگاهانه داریم و دیگری نفاق ناخودآگاه در وجود انسان است. عمر سعد یک جانی بالفطره نبود که از قبل قصد قتل امام حسین را کرده باشد، او به تدریج در این وادی غلتید، سخنی از عمر سعد تا قبل از عاشورا نقل شده است که میگوید وقتی شمر او را تحریک میکرد که کار را تمام کن میگفت من میترسم شمر دست مرا به خون حسین آلوده کند.
حجتالاسلام پناهیان در ادامه افزود: به سادگی نمیتوان به کسی منافق گفت، منافق هم به سادگی کاری انجام نمیدهد که دیگران متوجه نفاقاش شوند، اینجاست که بصیرت لازم است، اینکه مردم در کربلا با سخنان حضرت زینب (س) بیدار شدند به خاطر دیدن آن وضع و نتیجه نفاق بود که ضجه میزدند.
وی تعبیر امام حسین در مورد مردم کوفه را ذیل آیهای در سوره منافقون دانست که خداوند در این سوره میفرماید: این قوم بعد از ایمانشان کافر شدند و خداوند خطاب به پیامبر میفرماید ظاهر آنها تو را به شگفتی وادار میکند، اگر اینها شروع به حرف زدن کنند تو حرفهایشان را با جان و دل گوش میکنی و میپذیری، اینها دشمن هستند و ای رسول الله از اینها پرهیز کن، خدا اینها را بکشد.
حجت الاسلام علیرضا پناهیان منافق را کسی دانست که برای نشان دادن عکسالعمل مناسب آدم خوبی نیست، منافق اگر نفاقاش آشکار شود امام حسین را هم تکه تکه خواهد کرد، شاید اگر کافران و رومیان بودند اینگونه رفتار نمیکردند.
وی به شخصیت سلیمان بن صرد که بعد از واقعه کربلا قیام کرد، اشاره داشت و گفت: او جان خودش را در قیام توابین با مبارزه جانانه خود از دست داد، نمیتوان او را انسان دنیاطلبی تلقی کرد، او درست ندید، تحلیل درست نداشت و نمیتوانست نتیجه رفتار منافقانه را حدس بزند.
وی با تأکید بر اینکه ما باید ویژگیها و علایم رفتار منافقانه را بشناسیم، اظهار داشت: اینکه مالک اشتر به جایگاه بلندی رسید به این دلیل بود که در خط بود و نفاقشناسی داشت و در بعضی جاها که تندیهایی از خود نشان میدهد حضرت علی (ع) تندیهایش را با نوازش پاسخ میداد.
وی تصریح کرد: ما گاهی دلمان نمیآید به بعضیها بگوییم که جانی هستند، مردم کوفه هم اینگونه عمل کردند و چون نتوانستند قضاوت درستی داشته باشند جلوی دشمن محکم نایستادند، مردم کوفه به دلیل داشتن جهل نسبت به نفاق بصیرت نداشتند، ما با توجه به آیههای سوره منافقون وقتی منافق را شناختیم باید او را دشمن بداریم.
حجتالاسلام پناهیان با طرح این سؤال که چطور میشود وقتی عمر سعد از حرفهای حضرت زینب منقلب شده، پشیمان میشود و گریه میکند اما باز میگوید بروید سر حسین را جدا کنید، پاسخ داد: بزرگترین جنایات را همیشه منافقین انجام میدهند و کفار این کار را نمیکنند، کربلا این بصیرت را به ما میدهد.
وی ادامه داد: نباید با حربه تکفیر و نفاق به سراغ آدمها برویم اما باید از نفاق همین قدر ترسید و فاصله گرفت، کربلا با نفاق عجین است و ما وقتی از کلماتی همچون جانیان و یا انسانهای پست استفاده میکنیم باید ذیل کلمه نفاق باشد.
حجت الاسلام پناهیان ادامه داد: ما نباید از هر کسی که از او خوشمان نمیآید بگوییم منافق است، حتی مؤمنان ضعیف را نیز نباید منافق به حساب آوریم، نفاق یک عنوان ویژه است که نباید ساده و سطحی از آن استفاده شود، کلمه منافق هم نباید صرفا برای کسانی که نفاقشان آشکار شده مانند سازمان منافقین استفاده کرد، آنهایی که نفاق پنهان دارند منافق هستند وقتی که نفاقشان آشکار شد محارب میشوند.
وی به زمان ظهور حضرت مهدی که در آن دوران نفاق ذلیل میشود، اشاره کرد و افزود: خیلی سخت است که بگوییم در یک جامعه اسلامی نفاق ذلیل بشود چون اصلا جامعهای که ارزشی شد عدهای منافق میشوند و به دلیل به خطر افتادن منافعشان و یا بودن در موقعیت نمیتوانند اظهار مخالفت کنند اما اینکه چرا نفاق در زمان ظهور حضرت ذلیل میشود دلیلاش این است که حضرت به عقل مردم دست میکشند و بصیرت که نتیجه عقل است بالا میرود و هیچکس نمیتواند منافقانه رفتار کند.
وی با تأکید بر پیام عاشورا که بصیرت بود، بیان داشت: اهل بیت توبهکنندگان و انتقامگیرندگان را زیاد تحویل نگرفتند چون آنها میخواستند بصیرت در بین مردم ایجاد شود، اگر بر فرض اهل بیت انتقامگیرندگان را همراهی میکردند که البته این کار بنا بر جذب جامعه شدنی نبود نمیتوانستند بصیرت را به جامعه برگردانند، به همین دلیل به آنها اعتنا نکردند، مهم این است که ما از کربلا بصیرت بیاموزیم نه حرکتهای احساسی داشته باشیم، با اینکه احساسات ارزش بسیاری دارد.
وی به حب انسان نسبت به اهل بیت اشاره کرد و گفت: حب اهل بیت همه جا دست انسان را نمیگیرد، بودند عدهای که حب اهل بیت داشتند اما در عرصه وارد نشدند چون قاعدهای انسانی وجود دارد که شاخصی به انسان میدهد که آیا عملاش در حد مطلوب هست یا نه، اگر شما کسی را دوست داشته باشید ولی از دشمن او متنفر نشوید معلوم است که این محبت کم و بیفایده است. در احادیثی که از امام صادق آمده است، ایشان صراحتا به کسانی که اظهار محبت میکردند میفرمودند شما از کدام طبقه محبین هستید و بعد محبین را طبقهبندی میکردند.
حجتالاسلام پناهیان شاخص بلوغ محبت را بغض و عداوت نسبت به دشمنان محبوب خواند و دومین شاخص انسانی را اینگونه توضیح داد: وقتی شما محبتی به یک محبوبی دارید باید محبت دیگری قویتر از این نداشته باشید. اگر امام حسین را دوست داشته باشیم و برایش اشک بریزیم اما خودمان را بیشتر از او دوست بداریم خیلی راحت به خاطر خود امام حسین را کنار میگذاریم، این محبت ارزشی ندارد، پیامبر میفرمایند فرزندان مرا باید بیشتر از فرزندان خودتان دوست داشته باشید.